جامعه شناسی توریسم(2)

نويسنده:دکتر علی اصغر سعیدی
۴. پشت صحنه برای خارجی ها باز است
۵. پشت صحنه باز است اما بازسازی و تمیز شده (تورست ها كه می روند دیگر مثلا با ادب نیستند )
۶. منطقه پشت صحنه : نوعی فضای اجتماعی كه آگاهی توریست را تحریك می كند. اگر توریست به ان برسد احساس خوب دارد اما در اندیشه اوری urry چنین دیدی را نمی توان دید . بجای آن اوری به نگاه خیره توریست یا شكار لحظه ها نظر دارد. اما چه ویژگیهای مختلفی باید در علائم باشد تا امر عادی از خارق العاده متمایز شود و توریسم را وادار كند تا آن را شكاركند. ابژه باید وجود داشته باشد یا بوجود آید . منحصر بفرد و یگانه باشد، دیدنی و فرهنگی باشد، مانند نقطه ای مقدس و … چیزی كه منحصر و یكی است ، تجربه واقعی بودنش باید آسان باشد ، باید طوری باشد كه توریست دوربین را در آورد
۱. باید هر منطقه و نقطه نمونه فرهنگی باشد، روستای نمونه انگلیسی
۲. برخی جنبه های ناشناس زندگی روزمره در موزه نیز هستند ( موزه وایكینگ ها : كشتی سازی )
۳. جنبه های معمولی زندگی در برخی پهنه ها غیر عادی می شوند: زندگی كمونیستی
اندیشه اوری بر نگاه خیره توریست استوار است بر خلاف اصالت و سندیت مك كانل
توریست به دنبال علایم است
توریست به دنبال چیزی است كه با تجربه روزمره اش فرق كند
توریست آنقدر ساده نیست كه فكر كند تجربه سندیت و واقعیت امری ممكن است
توریست فرارمی كند تاهمه چیزرااز درون علائم ببیند: درپاریس هرتوریست رمانتیك فرا زمان را نشان می دهد
توریست خیره بر علائم است
توریست از علائم عكس می گیرد

اهمیت توریسم در سیاست گذاری فرهنگی

در سیاستهای فرهنگی باتید به چه چیز اهمیت داد : مهمانان یا مقیمان . آیا باید كار روی اجتماع باشد كه مورد توجه مردم بومی است و گردشگران و بازدیدكنندگان بین المللی بسویش نمی آینددشواری گزینش در این دو راهی از حیطه بازسازی شهرها و سرمایه گذاری فراتر می رود و به جریان اصلی سیاست فرهنگی می رسد، زیرا معرف مباحث و مجادلات حادی درباره فرهنگ سطح بالا و فرهنگ عامه است.اهمیت توریسم فرهنگی به چه دلالیلی است ؟ به دلایل اقتصادی یا اجتماعی یا هر دو چرا در برخی مناطق پرجمعیت اروپا مانند ونیز و منطقه دریاچه ای انگلستان ، سیاست جاری مبتنی بر كاستن از تعداد توریست ها است ، نه افزایش آنان .چرا؟ حتی افزایش سریع توریسم در شهرهائی مانند پراگ و تالین تاثیرات شدیدی بر فرهنگ محلی و جامعه گذاشته است.با توجه به ارزش توریسم ، همیشه این گرایش و وسوسه به چشم می خورد كه فرهنگ بومی را چنان مدیریت كنیم تا نیازهای توریست ها - یا آنچه تلقی ما از نیازهای آن هاست - برآورده شود. بومی ها این گرایش را به زیان خود می بینند و در نتیجه این امر به حسن روابط بومیان و مهمانان لطمه می زند و در بلند مدت ، قابل دوام نخواهد بود. این مسایل سبب شده تا مفهوم گردشگری مسئولانه مطرح گردد.
توریسم فرهنگی عبارتست از هنر همزیستی در بستر فرهنگی دیگر
اما بیشتر توریست ها جذب شیوه های زندگی جاری در گردشگاه ها می شوند . یعنی می خواهند به جاهایی بروند كه بومیان می روند و از غذا و تفریحاتی استفاده كنند كه بخشی از تشخص ،میراث و فرهنگ آن مكان ها است. یك سیاست حساس فرهنگی برای ارئه خدمات استاندارد مورد انتظار توریست ها با توسعه وسایل در مشاركت با نیازها و منافع محلی راه هایی می یابد. پروژه هایی كه كیفیت زندگی بومیان و توریست ها را بالا می برد باید بخشی از سیاست محلی و راهبردی توسعه باشد، چنانكه در شهرهای اروپای شمالی همگان از بهبود محیط منتفع شده اند و جاذبه های توریستی نوینی پی ریزی شده است . دخالت هائی مانند فعالیت های رفتگری ، نصب علائم ، نیروی انتظامی بهتر . حمل و نقل و روشنائی ، ایمنی اتومبیل ها در پاركینگ ها ، هم برای توریست ها و هم برای بومیان جذاب است.چگونه می توان بر اساس نظریه های جامعه شناسی محل های توریستی درست كرد یا آنها را ارتقاداد؟
در چهار محور می توان این كار را انجام داد:
خدمات و امكانات = خدمات رفاهی خوب + قدرت پذیرایی از آدم های مختلف
تاریخ = زیبایی دیروز در خیابانهای امروز + موزه ها
داستان می گویند + تصویر طبیعت و تاریخ + تاریخ رنگارنگ
طبیعت = هوای سرد ، تعارف گرم + صنایع دستی + تصویری از تاریخ + جاذبه های طبیعی
فرهنگ = جاذبه های ماهیگیری +تعارف گرم و ….

اوقات فراغت و توریسم

اوقات فراغت فعالیتهای زیادی را در بر می گیرد. البته باید توجه داشت كه هر فعالیت فراغتی به نوع تعریف شما از فراغت بر می گردد. اما معمولا خواندن - ورزش - سینما - پیاده روی - تلویزیون - موسیقی - رستوران - بازی با كامپیوتر - دیدار از دوستان - دیدار از محله ها ، انواع ورزشها (پیاده روی ، كوه نوردی ، فوتبال ) گردش بیرون شهر ( كوه نوردی ، ییلاقات ، شنا )هنر (سینما ، تئاتر ، كنسرت ) و نیز اوقات فراغت خانگی ( تلویزیون ، كارهای DIY باغبانی و دكوراسیون ، ملاقات دوستان در مسجد و مطالعه ) همه و همه می توانند فعالیت فراغتی محسوب شود. باید توجه داشت كه بر این اساس می توان الگوی فراغتی را مشخص كرد. به طور مثال چه گروه ها و چه طبقات به چه نوع فراغتی می پردازند. مثلا اگر الگوی فراغتی هنری باشد ممكن است گروه های بالای درامدی به كنسرت های كلاسیك بروند و طبقات پایین تر به كنسرت های پاپ.

گروههای اجتماعی و اوقات فراغت

همچنین گروههای مختلف مردم اوقات فراغت را به انواع مختلف می گذارند:
گروهها را می توان به دسته های زیر تقسیم كرد:
- اگر نتایج تحقیق نشان دهد كه فاصله اوقات فراغت زیاد نیست آیا نمی توان گفت كه جامعه تنوع ندارد؟
گروه سنی : شناخت فعالیت های مختلف گرو های مختلف سنی مهم و مفید است
فرهنگ : منظور ما از فرهنگ سنت ، سلیقه ها ، ذائقه ، رفتار و عقایدی كه بر ما تأثیر می گذارند .
نیازهای خاص : توان مندان نیازهای خاص دارند - تحقیقات مختلف
انواع مختلف خانوار : افراد با خانواده كم هستند اوقات فراغت ممكن است طوری بگذرانند كه در صورت انفرادینمی گذرانند مرد با زنش ، زوج تازه ازدواج كرده، خانواده با خانواده دیگر.